در دورانی که محمود احمدینژاد شهردار تهران بود به بهانهی گسترش محوطهی امامزاده اسماعیل و تبدیل آن به تفرجگاه با استفاده از بولدوزر و بیل مکانیکی چندین قبر را شکافته و تخریب کرد، سپس استخوانهای درون آنها را به همراه سنگ قبرها به درهی جاجرود انداخت و
کسی نمیدانست آن استخوانها که از زیر خاک بیرون کشیده شد
پیکر چه کسانی بود؟؟؟
آن استخوانها، باقیمانده اجساد یحیی دولت آبادی، صدیقه دولت آبادی و محمود نریمان بود که از زیر خاک بیرون کشیده شد! اما چرا؟!
.
یحیی دولت آبادی روحانی نواندیش و ادیب و یکی از مشهورترین چهرههای انقلاب مشروطه که به زبان فرانسه نیز مسلط بود و فرهنگ غرب را به خوبی میشناخت و شیفته دموکراسی بود. او به شدت با ارتجاع و کهنهگرایی مبارزه کرد و در تاسیس مدارس جدید در ایران نقش مهمی ایفا نمود و در این راه اتهامات بسیاری به او نسبت دادند.
.
شکافتن قبرش نوعی انتقام بود و تلاش برای آن که کسی نداند او که بود و درکجا به خاک شد؟!
.
از جمله اتهاماتی که به دولتآبادی نسبت میدادند، بابیگری بود! خودش در اینباره مینویسد:
.
ظل السلطان در زمان حکومتش در اصفهان، برخی را به اتهام بابی بودن از میدان بدر میکرد تا این عنوان مجوزی باشد برای تصاحب اموال و املاک آن شخص.
.
قبر دوم متعلق به دکتر محمود نریمان بود. یکی از برجستهترین یاران و وزیران دکتر مصدق که هیچگاه با ارتجاع کنار نیامد. مخالف زد و بند بود و هرگز عدالت را فدای مصلحت نکرد.
.
نریمان مدتی شهردار تهران و وزیر دارایی بود و همه آنها که تاریخ جنبش ملی را خواندهاند، میدانند که او یکی از پاکترین و صادقترین وزرای دولت بود و زمانی که فوت کرد، هنوز اجارهنشین بود و خانهای از خود نداشت.
.
دکتر نریمان در دوره دوم مجلس شورای ملی، روزی چنگ انداخت و گریبان سیدمهدی میراشرافی (یکی از تندروهای مجلس که مخالف اصلاحات و بعدها مخالف انقلاب سفید شاه بود) گرفت و فریاد زد این پدر سوخته عامل انگلیس است!
.
سرانجام در سال چهل، دکتر نریمان در نهایت فقر چشم بر جهان فرو بست. شهرداری تهران روی قبر او حجرهای بنا کرد که در آن کتابهای مذهبی میفروشند. این حجره یک متر در نیم متر است و به اندازه قبر خالی شده از استخوان نریمان. نام و خاطره او نیز باید از یادها برود.
سرگذشت قبر سوم
آن قبر سنگ سیاهی داشت که بسیار سنگین بود، که نتوانستند پیش از روشن شدن هوا آن را هم ببرند!
سنگ در گوشه ای از محوطه ی زرگنده باقی مانده و هنوز هم هست. گرچه تمام نوشته ها و اشعار روی آن را تراشیدند و پاک کردند! و امروزه سکویی شده برای بازی کودکان
این سنگ ، سنگ قبر صدیقه دولت آبادی بود!
نظرات شما عزیزان: